امروز رو با کمی استرس و انتظار شروع کرد و بعد از کمی برای کار آماده شد و رفت برای شروع کار همراه دوستان و همکاران خود روز جالب و خوبی بود روزی سرشار از اتفاقات نا خوش برای اطرافیان ولی همچنان اون حالش خوش ولی چبد اتفاقات بد را پای ورود او میگذاشتند بعضی از این افراد ولی او چ کند که این اتفاق ها ربطی به او ندارد مجبور به سکوت بود و هست نمیدانم و نمیداند باید چ بگوید زندگی سرشار از این اتفاق هاست او باید به محل کار اصلی خود برود تا با همکار خود حساب آخر هفته شروع به احتمال خخخ
دست نوشته - افکار بیمار من
دست نوشته - افکار بیمار
کار ,ولی ,اتفاقات ,چ ,اتفاق ,سرشار ,از این ,این اتفاق ,سرشار از ,به سکوت ,ندارد مجبور
درباره این سایت