محل تبلیغات شما

دست نوشته - وبلاگ شخصی



به احتمال زیاد از چند روز آینده دوباره شروع میکنم به نوشتن و پست گذاشتن

امید دارم همه شما بهترین ها بهترین لحظه ها رو برای همه شما بهترین ها آرزو دارم

امید دارم بتونم پسته ای بهتری براتون به اشتراک بزارم

شبتون عالی بهترین ها


وقتی حاصل افکارت رو مینویسی خیلی سبک میشی و حالت خوب میشه خیلی مخت آروم میشه نمیدونم شما هم اینطور هستین یا نه ولی من که خیلی مخم آروم میشه و دارم لذت میبرم چون یه اتفاق خوبه برام امروز افتاده حالم خوبه و ازش دارم لذت میبرم فقط باید برنامه ریزی کنم که بدونم تا چ حد و چقدر باید تلاشم رو بیشتر کنم و سقف ذهنی خودم رو بزرگش کنم و باید سفق ذهنی رو تو خمون حد خودش نگه داشته باشم و هر چند روز یا چند وقت در میون سقف ذهنی خودم رو بزرگترش کنم چون به هر حال من یکی از
الان پشت سرش خیلی حرف ها شروع میشه خیلی گلایه ها شروع میشه خیلی چیزهای دیگه این طور که من متوجه شدم اصلا براش مهم نیست چون تنها چیزی که براش مهمه خاسته و هدفشه اونی که من میشناسم خیلی قوی تر از اون حرفاست که بشه حرفشو زد یا حتی فکرشو کرد بخاطر همین من که بهش خیلی ایمان دارم و میدونم حتما حتما موفقه و داره بهترین ها رو برای خودش رقم میزنه، نمیدونم شما هم میشناسیدش یانه. ولی از من به شما اون خیلی خوش ایده و خوش فکرده یکی از بهترین های ایرانه تو صنعت خودش
بعد چند روز گفتم یه چند خطی امروز بنویسم این روزها تمام افکارو حالم شده جدای و استرس ترس از گفتن ترس از اینکه چه میشود شکست ترس از شکست نمیدانم شاد در حال پرشان افکاری در حال داشتن افکار اشتباه هستم ولی این را میدانم که 100% استقلال و جدای برام درست است بدون شک بدون بور و برگرد فقط باید جوری این جدای را رقم بزنم تا کمترین صدمه وارد شود کمترین اتفاق و بازخورد خیلی باید فکر کنم تا بتوانم درست قدم بردارم تا یک مسیر عالی و بی نقص بسازم چون تمام این مسیر ها
نمیدونم دارم به چی فکر میکنم ولی باید رو این موضوع تمرین و تمرکز کنم که بتونم خیلی راحت حرفهای خودم رو به شریک مالی خودم بزنم و اشتباه نکنم و اینکه چه چیزهای باید بگم خیلی جالب و ترس داره به قول آقای معظمی بترس ولی اقدام کن و یاد جمله ای از حضرت علی که میگفت از چیزی که میترسی بورو سمتش یا به قولی بورو تو دل ترس وقتی بترسی یعنی شکست خوردی نمیدونم باز چیا تو مغذم داره وول وول میخوره ولی چیزهای هست که باید درست بشه و درستش کنم این روزا روزای جالبی برام شاید
دست نوشته های پرت و همچانا افکار نا آرام او در حال گذر بود او همچنان در فکر رهای و آرامش بود ولی اون در فکر این بود که بهانه ای پیدا کند تا این روزها را به رخ بکشد و داستانش را تمام کند تا بتواند داستان جدیدی را شروع کند او بهترین اتفاق بود شروع داستان دوباره زندگی برایش من دوستش دارم که به فکر ساخت مسیر جدید است و همچنان در ترس های خود دست و پا میزند و میداند که ترس در پیش موفقت های اوست و موفقیت هایش در پشت ترس هایش پنهان شده او ریسک را میپذیرد ولی چ
روز های عالی و جالبی در پیش داریم این روزها فقط منتظر یک اشاره یک جرقه برای احتراق یک لحظه تا آزادی و زندگی آزادانه و لذت از کسب و کار شخصی یکی از بهترين اتفاق های زندگی و راحتی و آرامش و لذت بردن از آن او خوشحال بود چون در نزدیگی آن خاسته قلبی و شخصی خود بود. که آن اتفاق لحظه ای از او دور نمیشد هر لحظه نزدیک و نزدیک تر به او میشد بدون هیچ تردیدی به او نزدیک و نزدیک تر میشد به او میگفت تو قدم بردار تو میتوانی چو تو لایق بهترینی و بهترین ها در انتظار توست
امروز رو با کمی استرس و انتظار شروع کرد و بعد از کمی برای کار آماده شد و رفت برای شروع کار همراه دوستان و همکاران خود روز جالب و خوبی بود روزی سرشار از اتفاقات نا خوش برای اطرافیان ولی همچنان اون حالش خوش ولی چبد اتفاقات بد را پای ورود او میگذاشتند بعضی از این افراد ولی او چ کند که این اتفاق ها ربطی به او ندارد مجبور به سکوت بود و هست نمیدانم و نمیداند باید چ بگوید زندگی سرشار از این اتفاق هاست او باید به محل کار اصلی خود برود تا با همکار خود حساب آخر هفته
میدونی چیه یه چند روزیه این نت نوشتن رو انجام ندادم یجورای حس حالش رو نداشتم و بی انگیزه نه بیحال شدم برا انجامش ولیاین کار رو دوست دارم برام جالبه ولی نمیدونم چرا تنبل شدم ی چند روز توش و این کار رو انجام ندادم ولی در کل باحاله و دوست دارم این اتفاق رو دلم میخواد این روند رو تو گرفتن ویدیو هم انجام بدم و با یه برنامه و روند خاصی برم جلو کلا حس و حال خوبی داره و دوست دارم این کار رو میشه اتفاق های خوبی با این کار رقم زد در کل باحاله همین برا این لحظه آخر
و تمام افکارش در تما روز مستقل شدن در کسب و کارش بود و برایس استقلال مهم ترین بخش شده بود و هیچ چیز جز تنهای در کار برایش مهم نبود او با تمام وجود به ای فکر بود که تنها کار کند و برای خود این کسب و مار رو صاحب شود و از ایده ها و کسب و کار خود نهایت لذت را ببرد ای کاش ای کاش ی وجود نداشت و پول خرید سهم را داشت و انقدر ذهنش را آزار نمیداد و آزار نمیدید

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ترنم زاگرس محمد بهمنش ستایش باران